کد مطلب:34792
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
چند نوع حكومت در دنيا داريم؟
در يك بررسي اجمالي ميبينيم چهار نوع حكومت در دنيا بيشتر نداريم
1 ـ حكومت استبدادي (در چهرة اصلياش) ـ منظور حكومت استبداد فردي است كه حال و وضعش در گذشته و حال روشن است، و در يك جملة كوتاه ميتوان گفت هر نوع بردگي و بدبختي و سيه روزي و عقب ماندگي دامنگير نوع بشر شده، از اين نوع حكومت مرگ آفرين سرچشمه گرفته است.
2 ـ حكومت استبدادي (در لباس دموكراسي) ـ يعني همان حكومت خودكامة فردي خونخوار و جبّار كه لباس دموكراسي را در برميكند، و عنوان آن را يدك ميكشد، و با راه انداختن «حزب و مجلس ساختگي» اداي دموكراسي را در ميآورد. همان حزب و مجلسي كه ليست مقامات و نمايندگان و رهبرانش قبل از تشكيل نوشته و آماده شده و بازيگرانش به ترتيب در پشت صحنه لباس در تن كرده و آمادة كار ميشوند و به نوبت نقش خود را با ظاهر شدن در صحنه ايفا ميكنند.
در پشت صحنه با هم بر سر يك سفره ميخورند و مينوشند و ميخندند و مسخره ميكنند، امّا روي صحنه كه آمدند يكي موافق و ديگري مخالف، يكي در جناح پيشرو و ديگري در جناح سازنده، يكي هماهنگ كننده اين جناح و ديگري هماهنگ كننده آن جناح، جنگهاي زرگري مضحكي براي فريب عوام ـ كه ديگر فريب اين بازيها را نميخورند ـ راه مياندازند؛ حتّي گاه براي تكميل اين صحنه با مشتهاي گره شده و قيافة درهم كشيده به يكديگر حمله ميكنند!
اين نوع حكومت در تاريخ گذشته وجود نداشت؛ چرا كه مردمش و حتّي ديكتاتورهايش رك و راست بودند، و يا شايد عقلشان نميرسيد كه ميتوان استبداد را در قالب دموكراسي ارائه داد.
اين نوع حكومت پديدة عصر ما است، عصر نفاقها، دوروئيها و عصر تغيير چهرهها! و ميوة تلخي است كه مغزش به گذشته تعلّق دارد و پوششاش به امروز، و تنها هدفش آن است كه تاريخ رهايي ملّتها و آزاديشان را چند روزي به عقب بيندازد و غير از ان كاري از آن ساخته نيست.
3 ـ حكومت استبدادي گروهي (ديكتاتوري پرولتاريا) ـ اين نوع حكومت در گذشته با اين محتوا وجود نداشت، و فرآوردة عصر گسترش ماشينيزم و مخصوص كشورهاي كمونيستي است كه طبقة «پرولتاريا» (كارگر جديد) زمام امور را به دست ميگيرد و خواستههاي خود را در تمام زمينهها زير لواي ماركسيسم تحقّق ميبخشد.
گرچه خود ماركسيستها هستند كه عنوان ديكتاتوري پرولتاريا را به عنوان شعار حكومتشان انتخاب كردهاند، ولي قطع نظر از مفاهيمي كه زير اين عنوان نهفته شده بايد ديد، آيا اين طبقه پرولتاريا است كه بر چنين جوامعي حكومت ميكند يا اعضاي كميتة مركزي حزب و دبير كلّ آن؛ آنهم حزبي كه نه فراگير است و نه انتخاب آزادي در آن صورت ميگيرد و نه رنگ و بويي از دموكراسي دارد، و خودكامگي و استبداد سران گردانندگان حكومت، و توسّل به خشونت و سلب آزادي انسانها در آن چيزي نيست كه بر كسي پنهان باشد.
4 ـ حكومت دموكراسي (در چهرة اصيلش) ـ اين نوع حكومت كه عاليترين و كاملترين نوع حكومت در دنياي امروزش ميدانند، و حتّي ادّعا و اداي آن ماية مباهات بسياري از زمامداران است، تا چه رسد به وجود عيني و خارجياش؛ از نظر مفهوم در يك جمله خلاصه ميشود و آن اينكه
در اين سيستم حكومت، تمام مردم از هر گروه و قشري ظاهراً با آزادي كامل ميتوانند به پاي صندوقهاي رأي رفته و نمايندگان واقعي خود را انتخاب كنند، و سرنوشت خويش را براي چند سال ـ تحت ضوابط خاصّي ـ به دست آنها بسپارند.
آنها نيز با تبادل نظر و مشورت ظاهراً آزادانه قوانين و مقرّراتي را كه به عقلشان حافظ منافع آن مردم است وضع و مقرّر ميكنند. حال گاهي رئيس هيئت اجرايي وسيلة اين نمايندگان انتخاب ميشود و گاهي مستقيماً بوسيلة مردم كه «نخست وزير» يا «رئيس جمهورش» مينامند.
حكومت جهاني حضرت مهدي
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.